زیارت از دو منظر عمده قابل تامل و بحث است :
1) از نگاه علم کلام ؛ زیرا اعتقاد به امامت و پیوند قطعی و ناگسستنی میان امام و امت از منظر مباحث کلامی و اعتقادی ایجاب می کند که انسان همواره خود را در آستان پیامبر و اهل بیت او بداند و این گرایش از اعتقاد قلبی و از جایگاه ایمان برخواسته است و در قالب زیارت ظهور می کند .
2) علم فقه : یکی از مسائل فقهی و از جمله واجبات و فروع دین از منظر شیعه و بسیاری از مسلمین ، بحث تولی و تبری است که در روایات فراوانی در انتهای کتاب الحج در کتب فقهی از آن بحث می شود .
زیارت در لغت به معنای مایل و میل کردن است خواه ازراه دور یا از نزدیک و خواه با گرایش قلبی باشد یا نباشد .
در اصطلاح دینی
زیارت تمایلی است که علاوه بر میل و حرکت ، حس قلبی هم گرایش جدی پیدا
کرده است و نسبت به مزور با اکرام و تعظیم قلبی و انس همراه باشد .
زیارت دارای سه رکن است :
1) زائر
2) مزور (زیارت شونده)
3) خصیصه ای نفسانی به نام گرایش قلبی که با تکریم و تعظیم وانس گرفتن با مزور همراه است .
نکته :
هر کدام از ارکان زیارت که مختل شود یا از واقعیت و عینیت تهی شود زیارت
محقق نمی شود و هر چه ارکان فوق از بنیان و اساس محکم تری برخوردار باشد
زیارت آثار عینی تری خواهد داشت .
در زیارت باید دو مساله خاص را مورد توجه قرار داد :
1) انسان پس از مرگ از حیاتی برتر و کاملتر
برخوردار است و ارتباط او با عالم بالا و حشر و انس او با جواهر قدسی موجب
گشترش وجود و میدان احاطه و شمول وی می شود و طبعا آثار وجودی او گسترده تر
می شود و تتفسیر زیارت به ارتباطی زنده میان دو حقیقت زنده به این معناست
که نفس زائر با نفس مزور ارتباط برقرار می کند و زیارت هرگز ارتباط زائر با
بدن مدفون مزور نیست بلکه بدن تنها به لحاظ تعلق و وابستگی شدید وجودی بین
جان و تن مزور است که علامت گویا و نشانه ای رسا از مزور را به همراه دارد
.
2) ارتباط خاص مزور به بدن موجب می شود که بدن او
یک نوع مرکزیت و محوریت پیدا کند و همین مایه توجه و زیارت قبر و بدن میشود
و اگر چه روح و جان انسان زمان و مکان ندارد ولی به لحاظ توجه و عنایت خاص
که آن نفس به شیئی دارد موجب می شود که در آن فرصت زمانی و مکانی موقعیت
ویژه ای ایجاد شود . از باب تمثیل میگوییم : خداوند زمان و مکان ندارد و
حتی به تعبیر امام صادق (ع) خالق آنهاست ، لکن خداوند به لحاظ ظرفیت و
شانیت به هر دلیلی به مکانی مثل کعبه و به زمان مثل لیله القدر و حتی به
اشخاص خاصی مثل دلشکستگان تعلق وجودی پیدا می کند
ادامه دارد ......